اهورااهورا، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

اهورا عشق مامان و بابا

خوووب

پیش بسوی مدرسه

امروز ۲۴ شهریور سال ۹۸  اهورا امسال مدرسه میره،بطورکامل این وبلاگش فراموشم شده بود،بهایی یادم اومد و از اونجام حافظه خوبی دادم پسوردش یادم‌اومد    دوباره مبخام ادامه بوم‌اگه بشه،بعد ۴ سال
24 شهريور 1398

بدون عنوان

عزیزم این عکس مربوط  به یه روز سرد برفی بود . ون میخاستم ازت یه عکس خوشگل بگیرم اما تو همش خیلی گریه میکردی عزززیزم ...
9 اسفند 1394

بدون عنوان

سلام پسر گلم . امروز 12 مهر سال 93 هست .من خیلی وقته که نتونستم به وبلاگت سر بزنم . اما بعد از این  سعی می کنم  بیشتر بیام اینجا . تو این مدت که نتونستم بیام اینجا تو خیلی بزرگ شدی ماشاله .الان قدت ایستاده 82 و وزنت 12 کیلو هست . راه میری ...یعنی اولین قدم رو 27 مرداد برداشتی و 25 شهریور کامل راه افتادی . کلماتی مثل بابا . مامان . اب . شیر . به به و ددر و.. می گی . موقع خداحافظی کردن همه رو بوس میکنی  و خیلی شیرین کاریهای دیگه ... تو این مدت خاله شیدا نامزد کرده و شکر خدا همسر خوبی نصیبش شده . بابا یه ماشین تازه خریده ...مامان داره واسه عروسی خاله شیدا  تدارک می بینه و....
12 مهر 1393

اولین مسافرت با اهورا

سلام پسمل خوشملم ....یادمه وقتی هنوز تو نیومدی بودی تو دل مامانی . با بابایی که رفته بودیم مشهد از امام رضا خواستیم که یه نی نی سالم به ما بده . تا بعدش با اون بیاییم پابوسش . که امام رضا هم روی ما رو زمین ننداخت و تا سال بعدش تو امده بودی تو دلم . بعد از دنیا اومدنت  قرار گذاشتیم که یه کم که بزرگتر شدی یعنی اواخر شهریور که 3 ماه و نیمت میشد بریم مشهد که برای 2-28 شهریور بابایی بلیط هواپیما  تهیه کرد . با مادر جون گلی .خلاصه دارم می نویسم واست عزیزم . ساعت 4.5 صب رفتیم دنبال مادر جون گلی  و از اونجا هم رفتیم فرودگاه مهر اباد  و با پرواز اسمان رفتیم مشهد. هتل 3 ستاره خانه سبز که من زیاداز هتلش خوشم نیومد . خیلی شلوغ بود خی...
20 اسفند 1392